انقلاب تابستانه :)

فردا میشه اولین روز 19 سالگی :) اولین روزِ سنی که همیشه از چندین و چند سال پیش به نظرم عجیب ترین سن و هیجان انگیز ترین بوده. کنکور اونقدری کش آورده که خودشو تا یه هفته ی اول 19 سالگی رسونده. اما من اونقدری 19 سالگی رو کش میدم و زندگی میکنمش که تلافی همه لحظه هایی از 18 سالگی رو که میتونست بهتر باشه در بیارم. با اینکه نمیدونم اون ور کنکور چی در انتظارمه اما حداقل میدونم من منتظر چی ام. میدونم حتی و حتی و حتی اگه دیوونگی کردم و تصمیم گرفتم یه سال دیگه هم عمرمو با فکر کنکور بگذرونم، میخوام چطور زندگی کنم. از این ذوق میکنم که هر سال موقع دودوتا چهارتا کردنای روز تولدم، میبینم نسبت به سال قبلش پیشرفت کردم و چیزای بیشتری از زندگی فهمیدم. این خوبه ولی کافی نیست چون من میخوام از این سالهای جوونی بهترین استفاده رو ببرم تا اگه یه روز کهولت سن پیدا کردم هیچ وقت نگم "جوونی کجایی که یادت بخیر". آره من میخوام تو جوونیم به اندازه هزارتا جوون پر انرژی باشم و تو پیری به اندازه هزارتا جوون، شاد. استرس این روزا حالمو بد میکنه، گیجم میکنه، عصبانیم میکنه، قلبمو وحشیانه به قفسه سینه میکوبونه و ... ولی تهش این منم که دونه دونه مرحله های زندگی رو میگذرونم و امتیاز میگیرم :) خوبی زندگیمون به نظرم اینه که هیچ گیم اوری توش وجود نداره... حتی مرگ هم رد کردن یه مرحله ست. حتی پشت کنکور موندن هم گیم اور شدن نیست بلکه کسب تجربه ی "پشت کنکوری" بودنه؛ یه چالش جدید. البته من نمیتونم بگم آدمِ پذیرفتن چالش ها با آغوش باز هستم ولی میتونم بگم آدم منطبق شدن با شرایط هستم. فکر میکنم که زندگی چقدر میتونه هر روز بازی های جدید دربیاره و هی غول های جدید رونمایی کنه؟ و خودم جواب میدم: خیلی... و این یعنی خیلی شرایط جدید و خیلی تجربه های جدیدتر و خب من همیشه از داشتن تجربه لذت بردم و ایضا همیشه به پرقدرت ترین شکل ممکن تجربه هامو در اختیار دیگران گذاشتم. 
حالا با همه ی پرکاری ها و کم کاری ها، همه ی پایین و بالاها، با همه ی بیم ها و امیدها، با همه ی دست اندازها، رفتن ها و نرفتن ها، اشک ها و لبخندها، شک ها و یقین ها، با چشم بسته رفتن ها، این منم که واستادم اینجا، رو قله ی جوونی :) این منم که یاد میگیرم چطور باید بهتر بود. این منم که یاد گرفتم باید سخت تر تلاش کنم برای رسیدن به قله هایی که تو ذهنمه. آخرِ بازی، این منم که برنده م :))))


+ انقلاب تابستانه یعنی من... یعنی خودِ خودم :)

++ و البته انقلاب تابستانه از دیدگاه علم کلیک دی:

+++ احتمالا این دیگه آخرین پستم باشه قبل کنکور :) ممنون که غرغرامو تحمل کردید و البته باید این نوید رو بدم که تا اعلام نتایج شهریور هم غرغر میکنم بازم احتمالا... و حتی اگه خواستم پشت کنکورم بمونم که دیگه هیچی :/ البته اگه یه روز اومدم نوشتم میخوام پشت کنکور بمونم این اجازه رو دارین که انواع ضربه ها و اردنگی ها رو حواله م کنین بلکه منصرفم کنین :/ 

++++ برام دعا میکنید؟ :)

+++++ از بهترین صحنه های بازی دیشب اونجا بود که یه لحظه جلو دروازه مون شیر تو شیر شد. بازیکن خودمون که قشنگ با آرنج توپو نگه داشته بود که گل نشه، اسپانیاییه هم که داشت سعی میکرد توپو یه جوری از چنگال ما دربیاره بزنه تو دروازه و هی قفسه سینه بنده خدا رو مورد عنایت قرار میداد و آخرش بیرانوند مثل یه شناگر دست و پاها رو کنار زد تا برسه به توپ و قائله رو ختم کنه :) هنوزم با یادآوری صحنه روحم شاد میشه :))) اینجا :) ولی اینقدر دیشب سر گل مردودی که زدیم خوشحال شدم که اگه سه رقمی هم بشم اونقدر خوشحال نمیشم :/ و یه عالمه هم جیغ زدم ولی حیف... ولی دمشون گرم :) یه جوری بازی کردن که واقعا با باخت هیچی از ارزش هامون کم نمیشه دی:

++++ خب دیگه بسه پی نوشت :)



* در آغوش حق :))
یه گوله انرژی میفرستم برات! موفق باشی اسمارتیز جان :)
نمیشه دو سه تا بفرستید؟ دی:

ممنونم واقعا :)
یعنی شما واسه سه ماه، شدید نسل آخر نظام قدیم. و من بخاطر سه ماه شدم نسل اول نظام جدید! :)) اصلا خیلی مسخره‌ست!! ://
امیدوارم کنکور ترکونده بشه امسال از بس صددرصد بزنین :دی‌
سه ماه خودش یه عمره :)
من خودم بزگترین امیدواریم اینه که کنکور منو نترکونه :)

* شما هم کم کم شروع کنید :) از خوب خوندن توی تابستون ضرر که نمیکنید هیچ، خیلی خیلی میتونید جلو بیفتید و بار رو کم کنید:)
یک عالمه موفقیت و دعای خیر پشت سرت نعیمه جان
: )))
مطمعنم بهترین نتیجه رو میگیری
: ))
یه عالمه ممنونم مریم مهربون :))))

ان شاء الله :))))

وای چقدر سال کنکورت زود گذشت! انگار همین دیروز بود داشتی شروع میکردی برا کنکور...البته برا من زود گذشت:))
تولدت مبارک عزیزم
امیدوارم بهترین‌ها نصیبت بشه که به خاطر این افکارت واقعاً لیاقتش رو داری
همین که بدونی تو کار خودت رو کردی و کم نذاشتی به نظرم جزو عالی‌ترین حس هاس:)

++++حتما دعات میکنم
تو هم ما رو دعا کن

اونکه هزارتا + داره: دقیقا موافقمم...خیلی خوب توصیف کردی صحنه رو! جنگ تن به تن بود اصلا! کاستا اون لحظه حاضر بود حریف رو بکشه بعد توپو از رو جنازه طرف برداره بره بذاردش تو دروازه بگه گل شد:))

زود؟ به خون جگر گذشت دی: ولی الان که این مدت رو نگاه میکنم میبینم عجب سال هیجانی ای رو پشت سر گذاشتم :) ژانر وحشتی بود واسه خودش :)

متشکرم:)
امیدوارم بتونم اونی باشم که باید... هم این روزا، هم روزای دورتر :)
خب البته من بیشتر سعی میکنم این حس رو به خودم القا کنم و سعی میکنم رو این موضوع عمیق نشم چون به نتایج ناراحت کننده ای میرسم :)

حتما حتما حتما :))) ممنونم

:) بازیکنای مام حاضر بودن بمیرن اونجا ولی گل نشه... خیلی زحمت کشیدن واقعا... فقط حیف که نتیجه ی امتیازی نداشت براشون... هرچند همون صحنه خیلی دیده شد و الان ما بهترین دفاع و جانانه ترینشو داشتیم طبق گزارش فیفا :)
بله خب! باید خیلی خنگ باشم که شروع نکنم :))
خوب شروع کردنم خودش یه بحثیه :)

موفق باشید ایشالا :)
تولدت مبارک 

بی نهایت دوست داشتم الان همسن تو باشم :))) بسیار خوشا به حالت ^_^ 
مچکرم :*

:))) فعلا که نشستم و دارم غصه های الکی میخورم... باید بهتر ازش استفاده کنم ولی :)
*اون ور کنکور*
چه عبارت قشنگی بیان کردی برای زمان بعد از کنکور.
اصلا این آزمون دید آدم رو نسبت به زمان عوض میکنه.
زندگی منو به سه قسمت تقسیم کرده:
قبل از کنکور
حین دادن کنکور
بعد از کنکور

 امیدوارم هممون روز کنکور موفق باشیم
:)
:)
حین دادن کنکور و بعدش من کتلت شدم واقعا :/

امیدوارم موفق بوده باشی سنجاق جان :)))
راستی تولدت مبارک
تشکر :)
تولدت مبارک :) ان شالله بهترین ها برات اتفاق بیفته :)
تشکرِ موخر دی:
...
فعلا همه چیز در هاله ای از ابهامه :/ 
:))
پنجشنبه ۷ تیر ۹۷ , ۰۹:۰۹ ایمان-همو یرگه یخ!
من که نفهمیدم خلاصه امتحان زمینتونو چیکار کردین اما یادمه میخاستین نارنجک بدین اگ قبول شدین !! اما امیدوارم کنکور موفق باشین و به اونی که میخاین برسین😊
نارنجکو بدهکار شدم آخرش :)

متاسفانه نرسیدم :/ :)
یه عالمه انرژی برای تو :*

 سی خردادی هستی؟
:)))))

نه، یک تیر دی: انقلاب تابستانه رو به زور به خودم میچسبونم دی:
لیلی ولی سی خرداد بود نه؟ یا سی و یک؟ ایموجی تفکر

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
زندگی ذاتش مثل گودزیلاست؛ عجیب، غیرقابل پیش بینی، گاهی وحشتناک، گاهی جالب، گاهی آرام.
چطور می شود گودزیلا ها را رام کرد؟ و چطور می شود افسار گودزیلا را به دست گرفت؟
این همان چیزیست که آدم ها را به حرکت وا می دارد...

:)
پیام های کوتاه
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Customized by a Friend