the beyond

چیزی هم هست که این روزها زیاد بهش فکر میکنم. اینکه هیچ خبر خاصی نیست. بعد از هر چیز، هر کس، هر اتفاق تازه، هر تمام شدن و حتی هر شروع شدن، هیچی نیست. جهان بینی جدیدی در من جوانه زده. اینکه اگر از تکرار هر چیزی در جهان خسته شدم، مشکل از جهان نیست؛ از منه. انگار این منم که درگیر سکون و درخودماندگی شدم. این منم که نفهمیدم فراتر از این چرخ خوردن ها چیزهایی پشت پرده وجود داره که تا پیداشون نکنم، هیچ خوشی پایداری وجود نداره.
حالا عمق شعر کلیشه شده ی سهراب رو خوب میفهمم که میگفت: "چشم ها را باید شست".





+ حالا انگار که این قضایا تلخه. انگار این پست تلخه. اما اینطور نیست. حداقل نگارنده موقع نوشتنش تلخ و غمگین نبوده. شاید این تلخی، ذات این حرفاست. حقیقت تلخه؟ آره خب.

++ دلتنگی بسیار فشار آورده :)

+++ کامنت بدید؛ لطفا :)

چقدر خوشحالم که دوباره سوار گودزیلا می‌بینم شما رو :)
لطف شماست. ممنونم :)))
من البته سوارش بودم ولی پشت یک صفحه سفید و تو پیش نویسهام دی:
عههه برام پر نذاشتی وبت باز بوده؟!
چقد تو دلم حرفای زشت بهت زدم که وبو بسته پر هم نذاشته الان من چطور باهاش حرف بزنم :| :))))
مرسی که خوش برگشتی :دی
آره :)
حلالت نمیکنم :/ دی:

آقا من کلا قصدم برنگشتن نبود. از اولشم میخواستم برگردم ولی فکر میکردم وقتش بعد کنکور باشه :)
پست تلخ نیست...ملسه:))
چه خوب اگه اینطوره :))))
تلخ و شیرین جهان چیزی بجز یک خواب نیست :)
من تازه دارم به عمق همه ی این مفهوم تکرار شده پی میبرم... از عمق وجودم...

:)

آقاچه خبر؟ خوبی؟ :)
جهان هیچ وقت تازه نمیشه برای ادما تا وقتی که خودشون نخوان ی جهان فراتر از این جهانو پیدا کنند:)))
چ عجب ما شما رو دیدیم نعیمه جان دل:*)
جهان کهنه ست... پر از تکرارهای خسته کننده...
یه جای بهتر و البته دورتر، خیلی دورتر از اینجا...


شما که خودت جزو ناپیداهایی دی: چه خبرا؟ :)))))) خوبی؟ :))
یه وقتایی هم یهو میبینی بدون قصد نوشته ات تلخ شد. برا منم پیش میاد. 
خودت شیرین باش :)
من که خودم اسمارتیزم دی: بعضی وقتا دوز کاکائوم میره بالا تلخ میشم :))))

* آقا من دلم واسه همه تنگ شده بود :))) مرسی کامنت دادین :)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
زندگی ذاتش مثل گودزیلاست؛ عجیب، غیرقابل پیش بینی، گاهی وحشتناک، گاهی جالب، گاهی آرام.
چطور می شود گودزیلا ها را رام کرد؟ و چطور می شود افسار گودزیلا را به دست گرفت؟
این همان چیزیست که آدم ها را به حرکت وا می دارد...

:)
پیام های کوتاه
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Customized by a Friend