تمامش کن لعنتی...

آه...

تمامش کن دیگر نامرد. تا کی میخواهی بسوزی و بسوزانی؟ بس است دیگر.

بگذار حداقل پیکر آنان که از دل تو به آغوش خدا پناه برده‌اند را بیرون بیاوریم. 

تمامش کن. بگذار آرام بگیرند... آرام بگیریم...


تو را به خدا تمامش کن پلاسکو؛ تو را به خدا...:(


-------------

* لعنتی تموم نمیشه چرا؟:(

** سر کلاس معلم میگفت از پلاسکو، از انسانیت، از محبت، از انصاف... و من تمام آن دقایق را با اشک هایم زندگی کردم. می‌دانید؟ پلاسکو درد داشت. نه فقط به خاطر جان‌فشان ها... به خاطر تمام آنچه که دیدیم... به خاطر این‌که هنوز که هنوز است، یاد نگرفته‌ایم چطور رفتار کنیم.... پلاسکو انگار که بهانه باشد فقط....

*** قابل شناسایی نیستند..‌‌. خدای من:( 



+ در آغوش حق

پلاسکوبرای همه مردم کشورم وبلاگری هاحادثه خیلی بدی بوده است:(
حتی بد تر از بد...
:(
شنبه ۲ بهمن ۹۵ , ۱۹:۴۵ دخترِ انار :)
خسته از درد های زمانه ...
و تواصوا بالصبر

کاش میتونستیم در گوش آتش‌نشان هایی که مشغول کارن یا خانواده‌هاشون والعصر بخونیم ....

متأسفم فقط...

و چقدر سخته که هیچ کاری از دستمون بر نمیاد:(
درد این روزا تمومی نداره انگار...
فکر نمیکنم داشته باشه‌..‌.
انگار هر آواری رو برمیدارن، آتیش این غم تو دلمون تازه میشه....:(
دردی که فراموش نمی شه...

: (

هنوزهم دود هنوز هم اتش!:(
....
فقط خدا کنه پیکر شهدا رو بتونن در بیارن:(
شنبه ۲ بهمن ۹۵ , ۲۱:۵۳ دخترِ انار :)
پاشو بیا در گوش من والعصر بخون :)

اوووومدم:))

والعصر حال خوب کنی بود جانِ جان *_*
مرسی که مهربونی ❤
خدا رو شکر:)

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
زندگی ذاتش مثل گودزیلاست؛ عجیب، غیرقابل پیش بینی، گاهی وحشتناک، گاهی جالب، گاهی آرام.
چطور می شود گودزیلا ها را رام کرد؟ و چطور می شود افسار گودزیلا را به دست گرفت؟
این همان چیزیست که آدم ها را به حرکت وا می دارد...

:)
پیام های کوتاه
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Customized by a Friend