من همیشه به یه آدم بیخیال معروف بودم. حتی اون موقع هایی که از استرس داشتم میمردم هم همه بهم میگفتن خوش به حالت که اینقدر ریلکسی :| الانم همونه البته. من بازم به یه آدم بیخیال معروفم چون هیچکس آثار استرس رو در من نمیبینه مگه اینکه دستامو بگیره و از سردیشون بفهمه. به هرحال خودم که میفهمم چقدر استرس دارم و چقدر داره مغزمو میخوره استرسای بیخودی.
امروز بالاخره به این نتیجه رسیدم که واقعا نمیشه ثبت نام کنکور رو تو خونه انجام بدم و باید بریم کافی نت. چون در هر صورت هرکارشم که بکنم، واسه اسکن عکسم باید بریم کافی نت. حالا استرس دارم که نکنه آقای کافی نتی یهو به جای تجربی برام ریاضی بزنه؟ یا نکنه کارشو بلد نباشه و همه زحمتامو بفرسته هوا؟ یا نکنه نذاره اطلاعاتمو ده بار چک کنم و یه جاییش اشتباه بشه؟ یادمه سر نمرات نهایی هم همش استرس داشتم که نکنه مصحح یه طرف برگمو فقط تصحیح کنه و منم به وقت اعتراض نرسم و مثلا 10 بگیرم؟ :|
لپ کلام اینکه اگه یه روزی تصمیم گرفتید که فقط نیمه خالی لیوان های زندگیتون رو ببینید، میتونم تو یه ساعت بهتون آموزش فشرده بدم که چطور این کارو انجام بدید :| باور کنید خیلی ساده س فقط کافیه به بدترین اتفاقات احتمالی ممکن فکر کنید :|
* خوبی کنکورم اینه که حداقل خودتو بهتر میشناسی.
* حالا نمیشد مدرسه خودش ثبت نام کنه؟ همه مدرسه ها دانش آموزاشونو ثبت نام میکنن جز مدرسه ما :|
* یه حس درونی میگه که اصلا ثبت نام نکنم =)
+ در آغوش حق :)
- پنجشنبه ۵ بهمن ۹۶