اصلش این است که سخت باشد. اصلا اصلش این است که کوفته و له بشوی ولی لبخند بزنی و بمانی. مامان با تردید نگاهم کردند و پدر پرسیدند که مطمئنم یا نه. من اما از همیشه مطمئن تر و جدی ترم. عشق اتفاقی نیست که یکهو بیفتد. تمرین می خواهد، سختی کشیدن می خواهد، خطر کردن می خواهد، فنا می خواهد... حالا هنوز خم کوچه هم حتی رد نشده چه برسد به فنا ولی بالاخره باید در زد تا در را باز کنند. باید بکوبی و بکوبی و بکوبی و بنشینی پشت در و هی صبر و هی صبر و هی سر به آستان بگذاری تا بالاخره... غبار دل برود، حال خوش شود روزی...
- چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۹۷