هیچ وقت فکر نمیکردم قضیه ی انتخاب رشته اینقدر بغرنج باشه. اوایل براش استرس نداشتم. با خیال راحت دفترچه رو میخوندم. تو کانالهای مختلف درمورد رشته های مختلف میخوندم. مجازی و واقعی نظر آدمهایی رو که پشت کنکور موندن یا به رشته های مدنظر من رفتن میپرسیدم. فکر میکردم و فکر میکردم. اما الان همه ی اینا با استرس همراه شده. استرسی که گاهی از شدتش نفسم تنگ میشه. معده م دوباره شروع میکنه به آلارم دادن. درست مثل پارسال که از حال بد ده روزی تو راه دکتر و آزمایشگاه بودم اما الان دیگه میدونم همش از استرسه و تنها کاری که میکنم اینه که رو مبلای نارنجی لم میدم و پاهامو تو شکمم جمع میکنم و دستمو رو معده م فشار میدم و بازم فکر میکنم. اونقدر فکر میکنم که خوابم ببره و دوباره تو خواب هم فکر میکنم. وقتی بیدار میشم حالم خوب نیست و واسه همین حتی نمیتونم با یه لیوان هات چاکلت خودمو خوشحال کنم. دوباره فکر میکنم و بعد میرم و خودمو تو سایت های دانشگاه ها و دانشکده های مختلف خفه میکنم. هیئت علمی ها و عکس ها و امکانات دانشگاه ها رو یه نگاهی میندازم و هر لحظه بیشتر تو خودم میپیچم و با خودم فکر میکنم که دلم میخواد تا آخر دنیا پشت کنکور بمونم و هیچ وقت نرم دانشگاه. فکر میکنم دلم میخواد تا آخر دنیا خودمو تو همین اتاق رنگارنگم زندانی کنم و تو بعد از ظهرای بلند تابستونی دزیره بخونم و بوکمارک درست کنم و فروشگاه های اینترنتی رو بالا و پایین کنم و هیچ وقتم هیچی ازشون سفارش ندم. فکر میکنم دلم نمیخواد هیچ وقت برم تو اون خوابگاه های رنگ و رورفته ای که دراش قیژ قیژ میکنه و همه چیش با یه عالمه آدمایی که نمیشناسم مشترکه. دلم نمیخواد برم تو شهرای خشک تر از اینجا و به جای حیاط سبز خونه، بیابونای دانشگاه ها رو نگاه کنم. دلم نمیخواد برم شهرای شمالی و لباسام از شدت رطوبت هوا بچسبه به تنم و حتی وقتی یه جوراب میشورم هیچ وقت خشکِ خشک نشه.
گاهی فکر میکنم قدرت انتخابی که خدا بهمون داده یه جور آپشن مثبته یا عذاب الهی؟ آخه چی از این دردناک تره که آدم پشیمونِ اشتباهای خودش باشه؟ الان فقط دلم میخواد لم بدم رو یکی از مبلای نارنجی و پاهامو تو شکمم جمع کنم و اونقدر فکر کنم تا خوابم ببره و بعد وقتی مهر شد یکی بیدارم کنه و بگه پاشو برو فلان دانشگاه درس بخون یا بگه پاشو دوباره واسه کنکور بخون و منم بدون هیچ اعتراضی همون کارو بکنم. دلم نمیخواد دیگه فکر کنم که از کدوم مسیر برم و هر کدوم از این هزارتا مسیر چه مزیت هایی داره یا چه ضررهایی داره یا تو اون مسیر زندگیم چه شکلی میشه یا فلان و بهمان. از فکر کردن دیگه حالم داره بهم هم میخوره. از آینده نگری و تصمیم درست و "دیگه هرجور خودت میخوای" حالم به هم میخوره.
- چهارشنبه ۱۷ مرداد ۹۷