ششم

دستور العمل ششمین روز این چالشه اینه:

write about 5 ways to win your heart

 

 

من فکر میکنم پیدا کردن جزئیات دوست داشتنی مشترک تقریبا برای همه آدمها لذت بخشه. شاید عمده ی جواب این سوال برگرده به همین جزئیات مشترک. این جزئیات شاید در وهله اول خیلی مهم به نظر نیان ولی به نظر من خیلی مهمن. برای من کلی چیزهای کوچیک وجود داره که عمیقا حال من رو خوب میکنه. اگه کنار من آدمی باشه که ارزش اون چیزها رو بدونه و مثل من دوستشون داشته باشه، قطعا زندگی جذاب تر میشه. به نظرم تلاشم برای گفتن منظورم خیلی موفقیت آمیز نبود. ولی خب به طور کلی، منظورم اینه که همیشه پیدا کردن سلیقه های مشترک خوشحال کننده ست. ولی این سلیقه های مشترک توی چیزهای کلی شاید به وفور پیش بیاد ولی این جزئیاته که زندگی و روابط شخصی رو خاص و متمایز میکنه.

قدم زدن های طولانی بی هدف، گشت و گذار توی کتابفروشی ها، نرگس خریدن و بوییدن و هدیه دادن، کیک پختن، قهوه خوردن، درمورد انسان و ابعادش حرف زدن، بحث کردن درمورد فیلمها و کتابها، موسیقی فاخر گوش دادن و چیزهایی از این دست، بخشی از جزئیات دوست داشتنی حال خوب کن من هستند. از اینکه آدمی اینها رو درک کنه و با من همراه بشه، به شدت لذت میبرم و چنین آدمهایی، به قول این چالش، میتونن وین مای هرت دی:

یکی دیگه از چیزهایی که میتونه من رو مجذوب آدمها بکنه، سطحی نبودنه. البته که این در واقع یه صفت سلبیه. منظورم از سطحی بودن اینه که مثلا موسیقی ای رو گوش کنیم که کاملا بی محتواست و صرفا ریتم جذابی داره. فیلمی ببینیم که عملا نکته قابل توجهی نداره و حتی از فیلمهای خوب هم نیست و صرفا ملغمه ای از شوخی های بی سرو ته و حتی جنسیه. منظورم از سطحی بودن دقیقا اینه که درگیر پوسته و ظاهر فریبنده هرچیزی بشیم به جای اینکه به عمق و معنا و ماهیتش توجه کنیم. آدمهایی که به عمق توجه میکنن برای من بسیار آدمهای دوست داشتنی تر و رفیق تری هستن :)

یه ویژگی دیگه ای که اگه کسی داشته باشه، به شدت برام قابل احترام و دوست داشتنی میشه، امیدواریه. راستش به نظر من امید داشتن و نور دیدن و نور خلق کردن، چندان ربطی به محیط نداره. من فکر میکنم امیدواری ویژگی ایه که از اعماق وجود و بینش آدمها به دنیا سرچشمه میگیره. شاید چند ماه اخیر و مخصوصا الان، توی شرایط خوبی نباشیم. ولی من فکر میکنم ما آدمها محکومیم به امیدواری و زندگی. غر زدن و غرق شدن توی تاریکی کار سختی نیست. از همه بر میاد. اون چیزی که آدمها رو متمایز میکنه، روشن کردن شمع توی تاریکی مطلقه. البته که یه همچین چیزی خیلی خیلی قدرت میخواد.

دو تا ویژگی هم هستن که خب، خیلی ویژگی های مثبتی شاید نباشن ولی دوست داشتنی ان دی: اولیش تنبلیه =) بعله. البته بیاین با یه دید مثبت تری به تنبلی نگاه کنیم. منظورم از تنبلی این که تمام روز رو لم بدیم و هیچ کاری نکنیم نیست. در واقع منظورم اینه که برای چیزایی که بود و نبودشون چندان فرق زیادی حاصل نمیکنه، بیخودی تلاش نکنیم. مثلا شاید مرتب کردن وسایل و نظم خاص دادن بهشون خیلی وقتا خوب باشه و دسترسی ما رو راحت تر کنه. ولی خب وقتی یه سری جزئیات به هم ریخته ن در ظاهر، ممکنه دسترسی ما بهشون ساده تر باشه و اینکه با وسواس هی بخوایم همه چیز رو حتما سر یه جای معین قرار بدیم، هم وقت بیشتری میگیره هم سخته :| لپ کلام اینکه یه ذره تنبلی و شلختگی بد نیست. من هیچ وقت نمیتونم آدم همیشه مرتبی باشم و به نظرم این که همیشه همه وسایل سرجاشون باشن، سخت گرفتنه دی: ویژگی بعدی هم شکمو بودنه دی: آدمهای شکمو باعث میشن کنارشون احساس راحتی بکنی و بتونی با خیال راحت همه چیزهای خوشمزه رو ببلعی؛ بدون نگرانی دی:

 

+ نکته مهم: این معنیش این نیست که من همه این ویژگی ها رو دارم؛ فقط دوست دارم داشته باشم. برای هرکدوم از اینها میشه یه طیف تعریف کرد. از مصاحبت با آدمهایی که در قله و نزدیک به قله این طیف ها قرار دارن، خوشحال تر میشم نسبت به بقیه آدمها دی:

++ نکته غیر مهم: من فکر میکردم پست قبلی که گذاشتم واسه دو-سه روز پیش بوده. وقتی فهمیدم آخرین پست 12 روز قبل گذاشته شده، واقعا برام سواله که چرا با این سرعت داره میگذره همه چی؟ :|

نکته نسبتا غیر مهم: این پست تا الان سخت ترین پست این چالش بوده.

بیا یه بار جدا بشینیم با هم فکر کنیم که از کی اینقدر تو حرفا و تایپ کردنامون از قیدها استفاده میکنیم؟ اصلا چرا این همه؟


کنکوری تجربی با مغز به باد رفته ش سر زیست و قیداش لاجرم این همه قیدا براش مهم و پررنگ میشن :))) من از تو نابودترم :دی

راست میگی :) اینا همش عواقب ناخودآگاه زیست خوندنامونه =|

شاعر می فرماید : آنچه در قلبم همیشه داشتم امّید بود :)

در مورد امید خیلی باهاتون موافقم ، جامعه مون شدیداً نیاز به امید و اعتماد داره !

 

 

:)
البته که من شاید توی طیف امیدواری، نزدیک به وسط یا حتی پایین تر باشم؛ مخصوصا در موارد شخصی. اما مصاحبت با آدمای امیدوار خیلی دلنشین تر از بقیه ست :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
زندگی ذاتش مثل گودزیلاست؛ عجیب، غیرقابل پیش بینی، گاهی وحشتناک، گاهی جالب، گاهی آرام.
چطور می شود گودزیلا ها را رام کرد؟ و چطور می شود افسار گودزیلا را به دست گرفت؟
این همان چیزیست که آدم ها را به حرکت وا می دارد...

:)
پیام های کوتاه
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Customized by a Friend