مثل ما. درست مثل ما که در برابر همه چیز یاد گرفته ایم غر بزنیم...
اوووووه ببخشید. حواسم نبود دارم از ضمیر «ما» استفاده میکنم. بگذارید بقیهی نوشته را دربارهی خودم بنویسم. مسلما عیبهای جزء را نمیتوان به کل نسبت داد؛ مگر نه؟
مثل من. مثل من که در برابر همه چیز غر میزنم، همه چیز را به مسخره میگیرم، به کوچکترین حرکات ناهماهنگ آدمهای اطرافم میخندم، تمام آدم ها و اشیاء و حیوانات و پیر و جوان و زن و مرد را موجوداتی برای خدمت به خودم میبینم، فحش میدهم و مدام هرجا که کم بیاورم از علائم اشاره هم استفاده میکنم!
بعد من همانی هستم که در کمپین های رنگ و وارنگ شرکت میکنم، پستهای خیرخواهانه و انسانی را لایک میکنم، از بیفرهنگی و جور زمانه و بیعدالتی حرف میزنم و برای کودکان کار و گورخوابها کیلو کیلو پست میگذارم. خب راستش کنتور که ندارند اینها. بگذار تا میتوانم یک حرکت مردمی و خداپسندانهای انجام داده باشم!
اما دریغ از اینکه یک بار از خودم پرسیده باشم:«خودت چه گلی زدی به سرت؟» و یا اگر هم از خودم پرسیده باشم، قطعا از بیجوابی ترجیحا خودم را به کوچه علیچپ زدهام!
بیایید با خودمان رو راست باشیم. تا زمانی که خودمان دست به کار نشویم و تصمیم داشته باشیم فقط لایک کنیم، کامنت بگذاریم و فحش دهیم، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. نه کودکان کار سر و سامان میگیرند، نه گورخوابها حالشان بهتر میشود، نه عدالت برقرار میشود، نه رشوه و اختلاس و هزار درد و کوفت دیگر ریشه کن میشود و نه اصلا آبی از آب تکان میخورد.
----------------
* یادم باشد حتما بعدا دربارهی یک موضوع نسبتا مرتبط هم بگویم برایتان...
** شدیدا به دعاهای سبزتان نیازمندم:)
*** به نظرتون آهنگهای پاپ سنتی خیلی عشق نیستن؟ قبل تر ها کلا به موسیقی علاقهای نداشتم ولی الان احساس میکنم پاپ سنتی ها را میبلعم:)))))
**** قطعا پاپ سنتی یه پارادوکس خیلی فجیعه:/
***** چرا از یه جایی به بعد دیگه نمیتونم محاورهای ننویسم؟ سخته خب:/
****** تازگیا تو ذهنم دو تا قسمت از دو آهنگ مجزا مدام پلی میشه:
۱) من اگر زبانم آتش، من اگر زبانم آتش، من اگر ترانههایم همه شعلههای سرکش(سریال دزد و پلیس)
۲) یک دم از خیال من، نمیروی ای غزال من(علی زند وکیلی)
******* اوووه تعداد ستاره ها از دستم در رفت دی:
******** :))))
+ در آغوش حق مهربان:)))